درك صحيح شرايط موجود اولين قدم براي ارائه راهكار موثر
ساده ترين روش براي شناسائي نقاط ضعف يك سيستم در پاسخ هائي بدست مي آيد كه به سئوالات زير داده مي شود .
ساده ترين روش براي شناسائي نقاط ضعف يك سيستم در پاسخ هائي بدست مي آيد كه به سئوالات زير داده مي شود .
در پاسخگوئي به اين سئوالات مديريت مي بايست از شهامت لازم و توان درك واقعيت ها برخوردار باشد در غير اين صورت تنها سعي در توجيه وضعيت موجود مي نمايد .
1. آيا شناسائي ظرفيت ها ( ظرفيت سنجي) و شناسائي امكانات ( امكان سنجي ) در سازمان انجام گرفته شده است ؟ آيا نتايج بررسي مدون و مكتوب شده است ؟
· امكانات مادي سيستم شامل : فضاي آموزشي مناسب
فضاي اداري مناسب
ابزار و تداركات فني
تجهييزات آموزشي ( كتابخانه ، سيستم هاي صوتي و تصويري
وووو )
· منابع انساني شامل : اعضاء فعال و غير فعال ولي وابسته ( به لحاظ ميزان
تحصيلات ، كارآفريني ، توانائي هاي حرفه اي وووو )
مربيان فعال و غير فعال در زمينه هاي مختلف
· منابع مالي شامل : منابع مالي فعال ( حق عضويت ها ، حق الزحمه ها و .... )
اعتبارات
هدايا و كمك ها
2. آيا رسالت اصلي و اهداف ميان مدت سازمان مدون و مصوب مي باشند ؟
( بايد توجه داشت اهداف سازمان معمولا در اساسنامه تشكيلات بصورتي كلي درج مي شود . اما در مورد سئوال عنوان شده منظور نگرش اصلي و مشخص سازمان مي باشد ، براي مثال در اساسنامه باشگاه دماوند هدف باشگاه بصورت زير عنوان شده است :
" كمك به گسترش كمي و كيفي ورزش هاي كوهستاني با رعايت مقررات سازمان تربيت بدني و هماهنگي فدراسيونهاي ورزشي "
و در ادامه نيز مواردي را بعنوان برنامه كار تعيين نموده است .
هدف ذكر شده و برنامه هاي تعيين شده بصورت كلي مطرح شده اند و نوع نگرش حاكم بر آنها مشخص نمي باشد .
مثلا ؛ در بندي از مواد اساسنامه مذكور آمده است كه " برنامه ريزي جهت اجراي ورزش هاي كوهستاني چون كوهنوردي ، اسكي ، دوچرخه كوهستان ....... "
با توجه به اين بند وظيفه برنامه ريزي ( تقويم ورزشي ) بر عهده مديريت باشگاه مي باشد در اين زمينه نگرش مختلفي مي تواند حاكم باشد ، براي مثال مي توان به موارد زير توجه كرد :
1. اجراي برنامه هاي ورزشي در چارچوب برنامه هاي آموزشي
2. اجراي برنامه هاي ورزشي در چارچوب تورهاي ورزشي
3. اجراي برنامه هاي ورزشي در چارچوب برنامه هاي اعلام شده توسط اعضاء
بايد توجه داشت محدوديت هاي سازمان مانع اصلي اجراي برنامه ها در موارد مختلف خواهند بود ، بگونه اي كه اعمال نظارت و مديريت بر آنها سازمان را وادار به گسترش ساختارهاي تشكيلاتي خود كرده و هزينه سيستم را بالا مي برد . در صورتي كه سيستم از منابع مالي و پتانسيلهاي مديريتي كار آمد برخوردار باشد امكان نگرشي چند جانبه وجود دارد اما قبل از ان مي بايست به سئوال سوم جواب مناسب را داد .
3. آيا محدوديت هاي سازمان شناسائي شده است ؟
· به لحاظ نيروي انساني ( نيروي متخصص شامل : مربيان ، سرپرستان ، نيروي هاي متخصص و كارآمد )
· به لحاظ منابع مالي ( با توجه به اهداف تعريف شده و عوامل انساني مورد نياز )
· به لحاظ بضاعت مديريتي ( به لحاظ اعمال مديريت در جنبه هاي مختلف فعاليت ها )
· به لحاظ منابع مادي ( امكانات ، ابزار و تداركات مورد نياز با توجه به اهداف سازمان )
1. آيا شناسائي ظرفيت ها ( ظرفيت سنجي) و شناسائي امكانات ( امكان سنجي ) در سازمان انجام گرفته شده است ؟ آيا نتايج بررسي مدون و مكتوب شده است ؟
· امكانات مادي سيستم شامل : فضاي آموزشي مناسب
فضاي اداري مناسب
ابزار و تداركات فني
تجهييزات آموزشي ( كتابخانه ، سيستم هاي صوتي و تصويري
وووو )
· منابع انساني شامل : اعضاء فعال و غير فعال ولي وابسته ( به لحاظ ميزان
تحصيلات ، كارآفريني ، توانائي هاي حرفه اي وووو )
مربيان فعال و غير فعال در زمينه هاي مختلف
· منابع مالي شامل : منابع مالي فعال ( حق عضويت ها ، حق الزحمه ها و .... )
اعتبارات
هدايا و كمك ها
2. آيا رسالت اصلي و اهداف ميان مدت سازمان مدون و مصوب مي باشند ؟
( بايد توجه داشت اهداف سازمان معمولا در اساسنامه تشكيلات بصورتي كلي درج مي شود . اما در مورد سئوال عنوان شده منظور نگرش اصلي و مشخص سازمان مي باشد ، براي مثال در اساسنامه باشگاه دماوند هدف باشگاه بصورت زير عنوان شده است :
" كمك به گسترش كمي و كيفي ورزش هاي كوهستاني با رعايت مقررات سازمان تربيت بدني و هماهنگي فدراسيونهاي ورزشي "
و در ادامه نيز مواردي را بعنوان برنامه كار تعيين نموده است .
هدف ذكر شده و برنامه هاي تعيين شده بصورت كلي مطرح شده اند و نوع نگرش حاكم بر آنها مشخص نمي باشد .
مثلا ؛ در بندي از مواد اساسنامه مذكور آمده است كه " برنامه ريزي جهت اجراي ورزش هاي كوهستاني چون كوهنوردي ، اسكي ، دوچرخه كوهستان ....... "
با توجه به اين بند وظيفه برنامه ريزي ( تقويم ورزشي ) بر عهده مديريت باشگاه مي باشد در اين زمينه نگرش مختلفي مي تواند حاكم باشد ، براي مثال مي توان به موارد زير توجه كرد :
1. اجراي برنامه هاي ورزشي در چارچوب برنامه هاي آموزشي
2. اجراي برنامه هاي ورزشي در چارچوب تورهاي ورزشي
3. اجراي برنامه هاي ورزشي در چارچوب برنامه هاي اعلام شده توسط اعضاء
بايد توجه داشت محدوديت هاي سازمان مانع اصلي اجراي برنامه ها در موارد مختلف خواهند بود ، بگونه اي كه اعمال نظارت و مديريت بر آنها سازمان را وادار به گسترش ساختارهاي تشكيلاتي خود كرده و هزينه سيستم را بالا مي برد . در صورتي كه سيستم از منابع مالي و پتانسيلهاي مديريتي كار آمد برخوردار باشد امكان نگرشي چند جانبه وجود دارد اما قبل از ان مي بايست به سئوال سوم جواب مناسب را داد .
3. آيا محدوديت هاي سازمان شناسائي شده است ؟
· به لحاظ نيروي انساني ( نيروي متخصص شامل : مربيان ، سرپرستان ، نيروي هاي متخصص و كارآمد )
· به لحاظ منابع مالي ( با توجه به اهداف تعريف شده و عوامل انساني مورد نياز )
· به لحاظ بضاعت مديريتي ( به لحاظ اعمال مديريت در جنبه هاي مختلف فعاليت ها )
· به لحاظ منابع مادي ( امكانات ، ابزار و تداركات مورد نياز با توجه به اهداف سازمان )
4. آيا ساختارهاي تشكيلاتي و روابط مابين مديريت و وابستگان سيستم متناسب با نيازها و اهداف تعريف شده و فعال مي باشند ؟
چنانچه ملاحظه مي شود شناسائي امكانات و ظرفيت ها شكلي غير وابسته داشته و بر اساس وضعيت موجود بدون در نظرگرفتن اهداف و برنامه ها مي باشد . بدنبال آن اهداف و برنامه هاي سازمان عنوان شده اند كه وابستگي تام به امكانات و ظرفيت هاي موجود دارند . و محدوديت ها مديريت را وادار به اولويت بندي و متمركز نمودن نگرش حاكم بر اهداف مي نمايد . مديريت در صورت وجود شناسائي محدوديت ها نگرش خود را معطوف به اولويت هائي مي نمايد كه بيشترين ارتباط را با رسالت اصلي سيستم دارد ( بودجه ريزي معطوف به برنامه ) .
چه بايد كرد ؟
وظايف اصلي يك باشگاه كوهنوردي همچون ساير نهاد هاي اجتماعي با توجه به نيازهاي مشتريان مشخص مي گردد .
با شناسائي اين نياز ها ، باشگاه مي تواند ضمن ايجاد مكانيسم اقتصادي به منظور تامين منابع مالي لازم ، با برنامه ريزي موثر به تعهدات و مسئوليت هاي خود در رابطه با مشتريان پاسخگو باشد . ( نگرشي حرفه اي ) .
مخاطبين ( مشتريان ) باشگاه هاي كوهنوردي را مي توان به چهار گروه تقسيم نمود :
1. علاقمندان به كوه و طبيعت كه تمايل به كوهنورد شدن دارند .
2. علاقمندان به كوه و طبيعت كه تمايل به كوه رفتن در حد محدود ( با توجه به شرايط فرد ) دارند ولي تمايلي به كوهنورد شدن ندارند .
3. كوهنورداني كه داراي تجربه ( با تعيين ميزان مهارت و آموزش هاي بدست آمده ) هستند و تمايل به ارتقاء سطح آموزش خود دارند .
4. كوهنورداني كه داراي تجربه و قابليتهاي خوبي هستند كه بدنبال ارتقاء سطح كوهنوردي خود از طريق انجام برنامه هاي شاخص دارند .
با توجه به نيازهاي مطرح شده مي توان همچنان " آموزش " را بعنوان رسالت اصلي يك باشگاه تعريف نمود .
چنانچه ملاحظه مي شود شناسائي امكانات و ظرفيت ها شكلي غير وابسته داشته و بر اساس وضعيت موجود بدون در نظرگرفتن اهداف و برنامه ها مي باشد . بدنبال آن اهداف و برنامه هاي سازمان عنوان شده اند كه وابستگي تام به امكانات و ظرفيت هاي موجود دارند . و محدوديت ها مديريت را وادار به اولويت بندي و متمركز نمودن نگرش حاكم بر اهداف مي نمايد . مديريت در صورت وجود شناسائي محدوديت ها نگرش خود را معطوف به اولويت هائي مي نمايد كه بيشترين ارتباط را با رسالت اصلي سيستم دارد ( بودجه ريزي معطوف به برنامه ) .
چه بايد كرد ؟
وظايف اصلي يك باشگاه كوهنوردي همچون ساير نهاد هاي اجتماعي با توجه به نيازهاي مشتريان مشخص مي گردد .
با شناسائي اين نياز ها ، باشگاه مي تواند ضمن ايجاد مكانيسم اقتصادي به منظور تامين منابع مالي لازم ، با برنامه ريزي موثر به تعهدات و مسئوليت هاي خود در رابطه با مشتريان پاسخگو باشد . ( نگرشي حرفه اي ) .
مخاطبين ( مشتريان ) باشگاه هاي كوهنوردي را مي توان به چهار گروه تقسيم نمود :
1. علاقمندان به كوه و طبيعت كه تمايل به كوهنورد شدن دارند .
2. علاقمندان به كوه و طبيعت كه تمايل به كوه رفتن در حد محدود ( با توجه به شرايط فرد ) دارند ولي تمايلي به كوهنورد شدن ندارند .
3. كوهنورداني كه داراي تجربه ( با تعيين ميزان مهارت و آموزش هاي بدست آمده ) هستند و تمايل به ارتقاء سطح آموزش خود دارند .
4. كوهنورداني كه داراي تجربه و قابليتهاي خوبي هستند كه بدنبال ارتقاء سطح كوهنوردي خود از طريق انجام برنامه هاي شاخص دارند .
با توجه به نيازهاي مطرح شده مي توان همچنان " آموزش " را بعنوان رسالت اصلي يك باشگاه تعريف نمود .
------------------------------------------
" آموزش " در حال حاضر داراي دو جنبه رسمي و غير رسمي مي باشد .
آموزش رسمي بر مبناي طرح درس هاي اعلام شده از طرف فدراسيون در مقاطع مشخص كه بصورت محدود و انحصاري ارائه مي شود . سهم باشگاه ها در ارائه اين آموزش ها تنها به سطح كارآموزي خلاصه شده است .
آموزش غير رسمي ، پاسخي است به نياز هاي موجود با توجه به خلاء و ناكارآمدي آموزش هاي رسمي .
-------------------------------------------------
در زمينه آموزش مواردي كه مي بايست از طرف باشگاه ها مورد توجه قرار گرفته و بصورت آئين نامه و روش اجرائي مدون گردد بشرح زير مي باشد :
تهيه سيستم آموزشي بر اساس نيازهاي مشتريان
مشخص نمودن عناوين دوره ها و دروس با توجه به تجربيات و مدلهاي موجود در دنيا ( بصورت ترمي – واحدي )
تعريف سطوح و ترم هاي آموزشي و ارائه دروس و يا سطحي از دروس در ترم هاي مشخص
تهيه منابع قابل اتكا و بروز و منطبق نمودن ساعات مورد نياز براي ارائه اطلاعات هر درس
تربيت مدرس بر مبناي طرح درس هاي استاندارد و هماهنگي در نحوه ارائه دروس
استفاده از وسائل و نرم افزار هاي اموزشي
منطبق نمودن آموزش هاي تئوريك و عملي و روش هاي اجرائي آن
مشخص نمودن و كنترل نكات ايمني در دورهاي عملي
برگزاري برنامه هاي كوهنوردي با نگرش آموزشي با استفاده از برنامه هاي تيپ ( برنامه هائي كه كاملا مورد بررسي قرار گرفته اند و اطلاعات آنها از قبل قابليت ارائه دارند . )
ارائه تقويم ورزشي – آموزشي به منظور ايجاد بستر مناسب براي كسب تجربيات كوهنوردي نيز نظر افراد صاحب صلاحيت
تهيه كارنامه هاي آموزشي
ارائه گواهينامه هاي پايان دوره بر اساس ميزان آموزش ها و ترم هاي طي شده
در زمينه آموزش مواردي كه مي بايست از طرف باشگاه ها مورد توجه قرار گرفته و بصورت آئين نامه و روش اجرائي مدون گردد بشرح زير مي باشد :
تهيه سيستم آموزشي بر اساس نيازهاي مشتريان
مشخص نمودن عناوين دوره ها و دروس با توجه به تجربيات و مدلهاي موجود در دنيا ( بصورت ترمي – واحدي )
تعريف سطوح و ترم هاي آموزشي و ارائه دروس و يا سطحي از دروس در ترم هاي مشخص
تهيه منابع قابل اتكا و بروز و منطبق نمودن ساعات مورد نياز براي ارائه اطلاعات هر درس
تربيت مدرس بر مبناي طرح درس هاي استاندارد و هماهنگي در نحوه ارائه دروس
استفاده از وسائل و نرم افزار هاي اموزشي
منطبق نمودن آموزش هاي تئوريك و عملي و روش هاي اجرائي آن
مشخص نمودن و كنترل نكات ايمني در دورهاي عملي
برگزاري برنامه هاي كوهنوردي با نگرش آموزشي با استفاده از برنامه هاي تيپ ( برنامه هائي كه كاملا مورد بررسي قرار گرفته اند و اطلاعات آنها از قبل قابليت ارائه دارند . )
ارائه تقويم ورزشي – آموزشي به منظور ايجاد بستر مناسب براي كسب تجربيات كوهنوردي نيز نظر افراد صاحب صلاحيت
تهيه كارنامه هاي آموزشي
ارائه گواهينامه هاي پايان دوره بر اساس ميزان آموزش ها و ترم هاي طي شده
=======================================================
با اين نگرش " باشگاه ها كوهنوردي " به مثابه مدرسه كوهنوردي فعاليت خواهند كرد و از شكل سنتي خود خارج مي شوند . در اين نوع تشكل جائي براي " برنامه هاي اعلام شده توسط اعضاء " باقي نمي ماند . برنامه ها فقط و فقط از طرف مسئولين باشگاه و در چارچوب تقويم هاي ورزشي ارائه مي شوند . ( در جاي خود نسبت به چگونگي ارائه و طرح برنامه هاي شاخص توضيح خواهم داد ) تمامي توان و امكانات باشگاه صرف جذب علاقمندان ،آموزش بر اساس معيارهاي مشخص و از قبل ارائه شده و برآورده نمودن تعهدات و مسئوليت هاي آموزشي و در نهايت پاسخگوئي به نياز هاي مخاطبين و مشتريان مي باشد .
در حال حاضر آموزش سهم بسيار ناچيزي از فعاليت هاي يك باشگاه را به خود اختصاص مي دهد . برنامه هاي ارائه شده از طرف اعضاء كه با توجه به محدوديتهاي موجود بصورتي درون گروهي و بسته انجام مي شود ، تنها بار مسئوليت مديران باشگاه را افزايش داده و در ارتقاء قابليت هاي فني اعضاء ديگر تاثيري قابل توجهي ندارد . و خلاصه آنكه در اين شيوه ارتباط منطقي و معنا داري بين باشگاه و اعضاء وجود نخواهد داشت .
اين مطلب ادامه دارد ............
۲ نظر:
سلام سعيد
قبل از خواندن حدس زدم كه مطلبي كه توسط سعيد صبور نوشته شود چه مشخصاتي دارد و بعد از خواندن، ديدم كه خيلي نزديك به آنچه بود حدس زده بودم.
چند نكته به نظرم ميرسد كه سعي ميكنم در حد بضاعت خودم به آنها بپردازم:
يكم اينكه به نظر من باشگاه در برزخ بين يك "موسسه مردمي براي فعاليت داوطلبانه" و يك "موسسه اقتصادي براي كسب درآمد" قرار دارد و تا زماني كه اين شرايط برزخي موجود است، صحبت از تعيين روشهاي مديريتي موردي ندارد. در حال حاضر فعاليتهايي مثل برگزاري كلاسهاي عملي و تئوري و برنامههاي آزمايشي-آموزشي باشگاه با روشهاي به ظاهر اقتصادي اجرا ميشود در حاليكه به علت ضررده بودن اين فعاليتها عدهاي با مايه گذاشتن از وقت و مال خود اين كلاسها را به جلو ميبرند. شركت كنندگان توقع برخورداري از حداكثر امكانات و برگزاركنندگان توقع همكاري و درك تنگناها را دارند و اين تناقض همه را ناراضي ميكند. اين يك مثال به مثابه مشت نمونه خروار است.
دوم اينكه حضور و فعاليت اعضا در باشگاه به نظر من مهمترين مزيت نسبي باشگاه است و با حذف آن، در بقيه موارد از موسسات تخصصي، (مثل شركتهاي توريستي براي اجراي برنامههاي تفريحي و تفنني و فدراسيون براي برگزاري كلاسهاي منطبق بر طرح درسهاي فدراسيون و مدركدار) ضعيفتر هستيم
سوم: نظر من در مورد جهتي كه براي خروج از برزخ مورد اشاره بايد انتخاب شود. به نظرم رفتن به سمت موسسه اقتصادي شدن اشتباه است و ميبايست از آن اجتناب شود. به نظرم بايد باشگاه به مركزي براي تبادل اطلاعات و آموزشهاي غير كلاسيك و بدور از هر مسئوليت مستقيم در مورد فعاليت اعضا تبديل شود.
در نهايت اينكه با توجه به فهواي مطلب كه با نگاه مستقيم به باشگاه دماوند نوشته شده ارائه آن در وبلاگ "باشگاه ما" (كه هيچكس بيشتر از خودت مالك آن نيست) شاهد بهتري براي اعتقاد به كار گروهي و باشگاهي بود.
با سلام و عرض ادب.
موضوعات مفيدي براي طرح ارائه كرده ايد.تبريك مي گم.
ارسال یک نظر